پس مرد عرب نزد حضرت رفت و گفت: ای رسول خدا، ما شنیده ایم که دجّال وقتی ظاهر می شود، مقداری آب گوشت برای مردم می آورد، درحالی که مردم در قحطی به سر می برند و عده ای هم از گرسنگی می میرند. آیا اگر من او را دیدم، از آن غذا نخورم تا هلاک شوم یا اینکه از آن غذا بخورم و چون سیر شدم، به خدا ایمان آورم و از او بیزاری بجویم؟ حضرت باشند این سخن، به قدری خندید که دندان هایش پیدا شد و فرمود: «خدا تو و همه مؤمنان را از او بی نیاز کند
نظرات شما عزیزان: